هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد دوری از معشوق و نیاز مبرم به دیدار اوست. شاعر خود را بیمار و درمانده توصیف میکند و تنها درمان را در لقای معشوق میداند. او تأکید میکند که هیچکس جز معشوق نمیتواند آرامشبخش جانهای خسته باشد و وفا و وصلت معشوق تنها مقصد و آرزویش است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آنها به بلوغ عاطفی و شناختی نسبتاً بالایی نیاز دارد. همچنین، استفاده از زبان ادبی و کهن ممکن است برای مخاطبان جوانتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۱۲۰
شفای این دل بیمار جز لقای تو نیست
طبیب جان خرابم کسی ورای تو نیست
کسیکه پرسش خسته دلان کند دایم
بدور حسن تو جانا بجز جفای تو نیست
غریب و بی کسم و در جهان مرا باری
بحق صحبت جانان که کس بجای تو نیست
کجا ز وصل تو نومید می تواند شد
کسی که مقصد جانش بجز وفای تو نیست
اسیری در غم دوری بسوخت ای دلبر
بیاکه مرهم دردش بجز لقای تو نیست
طبیب جان خرابم کسی ورای تو نیست
کسیکه پرسش خسته دلان کند دایم
بدور حسن تو جانا بجز جفای تو نیست
غریب و بی کسم و در جهان مرا باری
بحق صحبت جانان که کس بجای تو نیست
کجا ز وصل تو نومید می تواند شد
کسی که مقصد جانش بجز وفای تو نیست
اسیری در غم دوری بسوخت ای دلبر
بیاکه مرهم دردش بجز لقای تو نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.