۱۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۷

ما ز جام باده عشقیم مخمورالست
زان سبب باشد مدامم با می و شاهد نشست

با می و معشوق چون شد عهد و پیمانم درست
عهدنام نیک و زهد و توبه را خواهم شکست

پای همت برسرزهد ریا بنهاده ایم
رندم و مست و خراباتی و جام می بدست

عشق ترسا زاده ما را برد خوش خوش برکنار
از مسلمانی و دین و برمیان زناربست

غمزه جادو دل و دینم تمامی برده بود
نیم جانی ماند و خواهد آن دو چشم نیم مست

حسن شاهد از همه ذرات چون مشهود ماست
حق پرستم دان اگر بینی که گشتم بت پرست

چون اسیری باده جام فنا را نوش کرد
مست و بیخود گشت و از قید خودی یکباره رست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.