هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از خوابیدن در معانی دنیوی نهی می‌کند و به دنبال طلب حقیقت و دیدار یار حقیقی می‌رود. در این مسیر، باید دل را از نقش اغیار پاک کرد تا بتوان با یار به گفت‌وگو نشست. شاعر بیان می‌کند که عاقبت دل به روی یار باز می‌شود و برای دیدار او باید جان و دل را فدا کرد. در نهایت، شاعر به این حقیقت اشاره می‌کند که حجاب خود شخص است و اگر این حجاب برطرف شود، یار آشکار می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۴۵

صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت
که بخفتن نتوان در معانی را سفت

خیز اندر پی مطلوب درآ از سر درد
در طلب روز مخور شب همه شب نیز مخفت

نقش اغیار برون کن ز درون دل خود
تا که با یار همیشه بودت گفت و شنفت

عاقبت دیده جان باز کند بررخ دوست
هر دلی کو بغم و درد مدام آمد جفت

جان و دل ساز فدا گر هوس دیدارست
زانکه اینجا بکسی رو ننمایند بمفت

توئی تست حجاب تو اگر رفت توئی
یار بینی که عیانست ز پیدا و نهفت

رودر آئینه دل گفت نماییم دگر
زین سخن جان اسیری چو گل تازه شکفت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.