هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از شوق و اشتیاق به معشوق و جمال او سخن می‌گوید. شاعر از عشق و فتنه‌های آن در دل و جان می‌گوید و به مفتی و سالکان راه اشاره می‌کند که بدون راهنما نباید به این راه پرخطر قدم گذاشت. همچنین، از ولوله و غوغایی که در جهان به دلیل جمال معشوق به پا شده، سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'فتنه' و 'زلزله' در دل و جان نیاز به درک عمیق‌تری دارند که معمولاً با افزایش سن و تجربه حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۱۵۰

از شوق رخت در همه جا غلغله هست
از زلف توبرجان جهان سلسله هست

از جور غم عشق تو در ملک دل و جان
بس فتنه و آشوب و عجب زلزله هست

گر شاهد جانها بخرابات نیامد
در مجلس مستان ز چه رو غلغله هست

تا مهر جمال تو بتابید بذرات
پیوسته در آفاق جهان ولوله هست

مفتی چه نشستی که از این کوچه تقلید
تا منزل تحقیق بسی مرحله هست

بی پیر مرو راه طریقت که درین راه
در هر قدمی واقعه هایله هست

تنها چه روی راه خطرناک اسیری
هر دم چو ازین راه روان قافله هست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.