۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۹

هرکه او پیوسته با یاد خداست
لطف حق در شان وی بی منتهاست

پرشد از نور الهی کاینات
جان مستان غرقه بحر صفاست

حق تجلی میکند برکوه طور
موسیا برخیز میقات لقاست

چون تو پنهان می شوی پیداست یار
جز تو او را پرده دیگر کجاست

هر زمان از پرده نوعی رخ نمود
دم بدم اورا دگرگون عشوه هاست

وصل معشوق است عاشق را خیال
فکر جنت زاهدان را کو جداست

ره بجانان جذبه آمد یا سلوک
ای اسیری هر دوره گو راه ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.