هوش مصنوعی: این متن عرفانی به وحدت وجود و رابطه بین خالق و مخلوق می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که هستی ما همان هستی خداست و جهان مانند آینه‌ای است که تصاویر مختلف را نشان می‌دهد. هدف نهایی آفرینش، فنا شدن در ذات الهی و بقا یافتن به اوست. متن بر یگانگی حق تأکید دارد و از شنیدن سخن عارفان حق‌بین دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و فهم نیاز به بلوغ فکری دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مضامین ارتباط برقرار کنند.

شمارهٔ ۱۶۱

مانیستیم و هستی ما هستی خداست
هستی به نیستی نه قرین است نه جداست

دلبر چو رو در آینه مختلف نمود
این صورت مخالف از آن اختلاف خاست

عالم چو عکس آینه و نقش سایه دان
کورا نمود و بود ز وهم و خیال ماست

بنگر چو شد عیان بلباس چرا و چون
آنکو نهان بکسوت بیچون بی چراست

مقصود آفرینش عالم کسی بود
کو از خودی فنا شد و باقی بدان بقاست

میدان یقین که در دو جهان غیر یار نیست
بشنو سخن ز عارف حق بین درست وراست

رندی که مست باده و هشیار و زاهدست
انصاف ده که همچو اسیری دگر کجاست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.