هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی درباره عشق الهی و رهایی از تعلقات دنیوی است. شاعر از درد عشق و مستی ناشی از آن سخن میگوید و زاهد را به دلیل کبر و نخوت در عذاب میداند. او شراب عشق را تنها نوشیدنی مناسب برای اهل صلاح معرفی میکند و به وحدت وجود و توحید اشاره دارد. در پایان، شعر با توصیف جمال نوربخش به پایان میرسد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عرفانی و استفاده از استعارههایی مانند شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین درک عمیق این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.
شمارهٔ ۱۷۰
گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلاح
کی امید وصل او گردد مقارن با نجاح
رند و مستم بی جمال یار مخمور غمم
بی می دیدار عاشق را نباشد ارتیاح
از خمار کبر و نخوت هست زاهد در عذاب
جز شراب عشق نبود در خور اهل صلاح
ساقی مااز کرم میخانه را در باز کرد
جام می برکف گرفت و گفت رندان را صلاح
از سقیم ربهم جام پیاپی میخورم
نیستم زین عیش خالی در صباح و در رواح
جام وحدت با حریف ساده می نوشم مدام
باده توحید خوردن شد بدور ما مباح
ختم شد بر تو اسیری شرح حسن نوربخش
تا بوصف روی او کردی سخن را افتتاح
کی امید وصل او گردد مقارن با نجاح
رند و مستم بی جمال یار مخمور غمم
بی می دیدار عاشق را نباشد ارتیاح
از خمار کبر و نخوت هست زاهد در عذاب
جز شراب عشق نبود در خور اهل صلاح
ساقی مااز کرم میخانه را در باز کرد
جام می برکف گرفت و گفت رندان را صلاح
از سقیم ربهم جام پیاپی میخورم
نیستم زین عیش خالی در صباح و در رواح
جام وحدت با حریف ساده می نوشم مدام
باده توحید خوردن شد بدور ما مباح
ختم شد بر تو اسیری شرح حسن نوربخش
تا بوصف روی او کردی سخن را افتتاح
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.