هوش مصنوعی: این متن به موضوع عشق، رهایی از تعلقات دنیوی، و نقد زهد و ریاکاری می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که عشق حقیقی نیازمند رهایی از عقل و خرد معمولی است و در این مسیر، ارزش‌های دنیوی مانند قدرت و ثروت بی‌معنا هستند. همچنین، به نقد زاهدان خودبین و بت‌پرستان می‌پردازد و تأکید می‌کند که وفاداری در میان خوبان نادر است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند نقد مذهب و ریاکاری نیازمند بلوغ فکری است.

شمارهٔ ۱۷۱

با درد عشق جانان درمان چه کار دارد
با بی سران سودا سامان چه کار دارد

گر آشنای عشقی بیگانه از خرد شو
در بزم اهل دانش نادان چه کار دارد

تا از خودی نگردی فانی خدا نه بینی
در مجلس گدایان سلطان چه کار دارد

زاهد که هست خودبین هرگز نشدخدابین
باکفر بت پرستان ایمان چه کار دارد

از حکم اوست ای دل هر نیک و بد که بینی
با حکم کردگاری دوران چه کار دارد

هرگز وفا نکردند خوبان بعهد و پیمان
در پیش بیوفایان پیمان چه کار دارد

آزاده شد اسیری از قید درد دوری
با محرمان وصلش هجران چه کار دارد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.