هوش مصنوعی: این متن درباره رهایی از غم دنیا از طریق عشق و تسلیم شدن به معشوق است. شاعر بیان می‌کند که عاشقان با دل دادن به معشوق از غم‌ها آزاد می‌شوند و زاهدانی که از عشق دوری می‌کنند، بهره‌ای از آن نمی‌برند. همچنین، اشاره می‌کند که دل عاشقان هرگز از دام زلف معشوق رها نمی‌شود و در نهایت، عشق مانند شراب، دل را تسخیر می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند 'شراب' و 'کمند زلف' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۷۵

از قید غم جهان شد آزاد
هر کو دل و جان بعشق او داد

برجان خراب عشق بازان
تا چند کند جفا و بیداد

شد نوبت وصل و هجر بگذشت
وارستم ازین غم و شدم شاد

کی بهره بود ز عاشقانت
زاهد که کند ز عشق واداد

هرگز ز کمند زلف جانان
جان و دل ما نگشت آزاد

شد عین شراب آخر کار
آن دل که ز جرعه زدی داد

معشوقه پرست شد اسیری
از زهد دگر کجا کند یاد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.