هوش مصنوعی: این متن عرفانی از مولانا بیانگر وحدت وجود و عشق الهی است. شاعر توصیف می‌کند که با آشکار شدن یار (معشوق الهی)، اسرار جهان فاش می‌شود و تمام جهان آینه‌ای از جمال اوست. او از وحدانیت وجود، فنا شدن در عشق و رهایی از خودی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی مانند وحدت وجود نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۸۹

یارم چو ز رخ نقاب بگشود
اسرار دو کون فاش بنمود

یار است عیان بصورت کون
این نقش جهان نمود بی بود

شد نقش دوئی خیال احول
چون غیر یکی نبود موجود

از ما نظری بوام بستان
وانگاه نگر بروی مقصود

هر ذره که در جهان هستی است
آئینه مهر روی او بود

مائی و توئی به اوست پیدا
پیوسته بهم شد آتش و دود

بگذر ز خود و بجو خدا را
زنهار مجو زیان بی سود

دارد خبری ز سوز عشقش
این ناله چنگ و بربط و عود

در بزم وصال او اسیری
از خویش فنا شد و بیاسود
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.