هوش مصنوعی: این متن عرفانی از حضور روح در بزم الهی پیش از آفرینش جهان سخن می‌گوید. شاعر از می‌نوشی عشق الهی و مستی معنوی می‌سراید و هرچه غیر از معشوق حقیقی است را ناچیز می‌شمرد. او از حیرت در برابر جمال یار و تسلیم در راه عشق می‌گوید و غیر خدا را در دو جهان اسیری بی‌ارزش می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین استفاده از اصطلاحات تخصصی عرفانی و مضامین انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۰۰

زان پیشتر که کون و مکان را ظهور بود
در بزم وصل دوست دلم در حضور بود

ساقی چو داد باده به رندان می پرست
هر جرعه ز مشرب ما بحر نور بود

روزی که خلق مست می مختلف شدند
مستی جان ما ز شراب طهور بود

با روی جان فروز وقد دلربای تو
میلی بحور و جنت و طوبی قصور بود

حیران حسن یار چنانم که از ازل
از هست و نیست جان و دلم را نفور بود

عاشق براه عشق به تسلیم پا نهاد
ورنه خیال عشق تو از عقل دور بود

نام و نشان غیر اسیری بهردو کون
نگذاشت زانکه یار بغایت غیور بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.