هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد عشق و هجران است. شاعر از بی‌قراری، انتظار و ناتوانی در رهایی از عشق یار می‌گوید. با وجود تلاش‌های عقلانی، تسکین درد ممکن نشده و امید به دیدار معشوق، آرامش را از شاعر گرفته است. در نهایت، شکرگزار عشق است، حتی با وجود رنج‌هایش.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند درد عشق و هجران نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۱۲

جان ما را میل دل جستن نشد
درد و غم در پیش وی گفتن نشد

وعده کرد امشب که آیم پیش تو
ز انتظارش امشبم خفتن نشد

عقل دوراندیش چندانی که کرد
جوی خون از دیده ها بستن نشد

بر امید آنکه یارم می کشد
در بدر گردیدم و کشتن نشد

خواست دل کز دام هجران بگسلد
عمر آخر گشت و زان جستن نشد

جانم ار دارد فراغ از هر دو کون
لیکن از عشق بتان رستن نشد

ای اسیری شکر کن کز عشق او
هرگزت یک لحظه برگشتن نشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.