۱۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۴

کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند
با من بیدل و آرام صفائی بکند

چون طبیب دل بیمار جهانست بتم
گو بیک بوسه مرا نیز دوائی بکند

چه شود گر دل بیمار مرا شاه جهان
از شراب لب جانبخش شفائی بکند

در ازل چونکه جفا لازم خوبی آمد
راضیم آن صنم ازجور و جفائی بکند

وصل دلدار اسیری بدعا خواه مدام
تا مگر حق زکرم فضل و عطائی بکند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.