هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار از عشق و جفای معشوق شکایت میکند و آرزو میکند که معشوق با او مهربانی کند و دردهای دلش را درمان نماید. او به تقدیر و ازل اشاره میکند و رضایت خود را از جفای معشوق اعلام میدارد، در نهایت از خداوند طلب فضل و عطا میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین ممکن است برخی از مفاهیم مانند جفا و تقدیر برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۲۱۴
کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند
با من بیدل و آرام صفائی بکند
چون طبیب دل بیمار جهانست بتم
گو بیک بوسه مرا نیز دوائی بکند
چه شود گر دل بیمار مرا شاه جهان
از شراب لب جانبخش شفائی بکند
در ازل چونکه جفا لازم خوبی آمد
راضیم آن صنم ازجور و جفائی بکند
وصل دلدار اسیری بدعا خواه مدام
تا مگر حق زکرم فضل و عطائی بکند
با من بیدل و آرام صفائی بکند
چون طبیب دل بیمار جهانست بتم
گو بیک بوسه مرا نیز دوائی بکند
چه شود گر دل بیمار مرا شاه جهان
از شراب لب جانبخش شفائی بکند
در ازل چونکه جفا لازم خوبی آمد
راضیم آن صنم ازجور و جفائی بکند
وصل دلدار اسیری بدعا خواه مدام
تا مگر حق زکرم فضل و عطائی بکند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.