هوش مصنوعی: این متن عاشقانه بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق است. او از جان فشانی‌های خود در راه عشق می‌گوید و اشاره می‌کند که همه از عشق او به معشوق آگاهند. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند غمزه، ابرو، زلف سیاه و چشم‌های جذاب او سخن می‌گوید و بیان می‌کند که اسیر عشق او شده است.
رده سنی: 15+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های شعری است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'جان ببریدن' و 'کشته شدن' نیاز به درک بالاتری از ادبیات و استعاره‌های شعری دارد.

شمارهٔ ۲۱۵

من عاشق آن جان و جهانم همه دانند
از جان ببریدن نتوانم همه دانند

جان می نتوان برد از آن غمزه و ابرو
من کشته آن تیروکمانم همه دانند

زلف سیه و چشم بلا جوی تو دیدم
آشفته و بیمار از آنم همه دانند

از دولت عشق رخ آن سرو خرامان
سرحلقه رندان جهانم همه دانند

تا گشت اسیری بغم عشق گرفتار
آزاده ازین کون و مکانم همه دانند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.