هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی، به توصیف قدرت نور و عشق در رهایی از تاریکیها میپردازد. شاعر از عشق به عنوان درمان دردهای دل و عامل آبادانی جان سخن میگوید و بیان میکند که وجودش از ابتدا بر پایه عشق و درد بنا شده است. او از رنجهای عشق و اشتیاق به معشوق مینالد، اما در عین حال، این رنجها را ارزشمند میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارد.
شمارهٔ ۲۲۸
جهان رانور رویت روشنی داد
ز قید ظلمت او را کرد آزاد
به نور روی تو بیناست چشمم
چنین بودست و تا بادا چنین باد
بجستم داد دل از وصل جانان
هزاران داد جان از داد دل داد
غم عشق است درمان دل من
مبادا جان عاشق بی غمت شاد
وجودم در ازل استاد دانا
به عشق و درد و غم بنیاد بنهاد
شراب عشق را در کام جان ریخت
خراب آباد جانم زان شد آباد
بدرد و محنت و غم رفت عمرم
همانا مادرم بهر همین زاد
ز شوقت حال من سوز است و زاری
نیاوردی دمی از حال من یاد
اسیری سوخت آخر ز آتش شوق
غم عشق تو خاکش داد برباد
ز قید ظلمت او را کرد آزاد
به نور روی تو بیناست چشمم
چنین بودست و تا بادا چنین باد
بجستم داد دل از وصل جانان
هزاران داد جان از داد دل داد
غم عشق است درمان دل من
مبادا جان عاشق بی غمت شاد
وجودم در ازل استاد دانا
به عشق و درد و غم بنیاد بنهاد
شراب عشق را در کام جان ریخت
خراب آباد جانم زان شد آباد
بدرد و محنت و غم رفت عمرم
همانا مادرم بهر همین زاد
ز شوقت حال من سوز است و زاری
نیاوردی دمی از حال من یاد
اسیری سوخت آخر ز آتش شوق
غم عشق تو خاکش داد برباد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.