هوش مصنوعی:
این متن درباره عاشقانی است که از درد عشق مست شدهاند و از قید عقل رستهاند. آنها در مسیر عشق قدم نهادهاند، از حوادث گریختهاند و از کفر به ایمان رسیدهاند. آنها آینه کمال و نقص هستند و در هر دو جهان بلندقدرند، زیرا در کوی دوست پست شدهاند. آنها هشیاری را از دست دادهاند و همیشه مست باده الست هستند. آنها از ننگ و ناموس گذر کردهاند و در کوی قلندری نشستهاند. با وجود شهره بودن به زهد، همیشه میپرستند و در میکده جام مینوشند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که برای درک آنها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مستی و قلندری ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا گمراهکننده باشد.
شمارهٔ ۲۳۰
آنان که ز درد عشق مستند
از درد خمار عقل رستند
در کوی قدم قدم نهادند
از حادثه حدوث جستند
بردند زکفر ره به ایمان
جانرا چو بزلف یار بستند
آئینه هرکمال و نقصند
چون برزخ نیستند و هستند
درهر دو جهان بلند قدرند
زان رو که بکوی دوست پستند
مشکل که دگر شوند هشیار
چون مست ز باده الستند
گفتند وداع ننگ و ناموس
در کوی قلندری نشستند
گفتند بزهد شهره در شهر
باآنکه همیشه می پرستند
در صومعه معتکف اسیری
در میکده جام می بدستند
از درد خمار عقل رستند
در کوی قدم قدم نهادند
از حادثه حدوث جستند
بردند زکفر ره به ایمان
جانرا چو بزلف یار بستند
آئینه هرکمال و نقصند
چون برزخ نیستند و هستند
درهر دو جهان بلند قدرند
زان رو که بکوی دوست پستند
مشکل که دگر شوند هشیار
چون مست ز باده الستند
گفتند وداع ننگ و ناموس
در کوی قلندری نشستند
گفتند بزهد شهره در شهر
باآنکه همیشه می پرستند
در صومعه معتکف اسیری
در میکده جام می بدستند
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.