هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از درد عشق، جور و ستم معشوق، و تأثیر آن بر روح و جان عاشق می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به زیبایی معشوق و اسارت عاشق در دام عشق دارد. در پایان، شاعر از نوای عشق و هماهنگی جان با غم عشق سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند 'جور و ستم' یا 'غارت دین و دل' ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک داشته باشند.

شمارهٔ ۲۳۱

عشق چو جور و ستم آغاز کرد
بر رخ عاشق در غم باز کرد

شد بجهان رسم نیاز آشکار
شاهد حسنش چو بخود ناز کرد

خواست کند غارت دین و دلم
دیده سوی غمزه غماز کرد

حکم قضا روز ازل جان من
عاشق و قلاش و نظر باز کرد

بلبل جان از قفس تن بجست
بار دگر سوی تو پرواز کرد

دل که جمال رخ خوب تو دید
جان بغم عشق تو دمساز کرد

یافت نوایی ز لبش همچو نی
جان اسیری چو بغم ساز کرد
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.