هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف عشق و دلدادگی به معشوق می‌پردازد و از درد عشق و مستی ناشی از نگاه معشوق سخن می‌گوید. او معتقد است دل‌هایی که از درد عشق خالی هستند، در جهان عشاق ارزشی ندارند. همچنین، شاعر به زیبایی‌های معشوق مانند چشمان مست، زلف عنبربو و لب لعل اشاره می‌کند و از اسارت در عشق او می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۵۸

عاشق چشمان مست آن نگار
تا ابد هرگز نباشد بی خمار

هر دلی کو پر ز درد عشق نیست
پیش عشاق جهان ناید بکار

چون نباشد دلربائی مثل او
تخم عشق او بدل دایم بکار

اهل دل جمله خریدار ویند
من که باشم تا که آیم در شمار

نیست همچون زلف عنبر بوی او
در خطا و درختن مشک تتار

چون شدم مست از شراب لعل او
دم بدم ساقی مرا زان لب می آر

ای اسیری چون گرفتارش شدی
دایما خون دل از دیده ببار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.