هوش مصنوعی: این متن به بیان درد و رنج عشق و عاشقی می‌پردازد. شاعر از فرصت‌های از دست رفته و ناتوانی در تحمل غم عشق سخن می‌گوید. او عشق را فرمانبردار ناپذیر می‌داند و معتقد است که تنها عاشقان قادر به درک آسمان‌ها و زمین هستند. همچنین، شاعر به مقایسه‌ای بین آب حیات و لعل دوست می‌پردازد و در نهایت، به رغم ناممکن بودن وصال، از خوشحالی در این محال سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری داشته باشد.

شمارهٔ ۲۹۴

شرح درد عشق دارد طول و عرض
فرصت ار یابم کنم با دوست عرض

عشق اگر گوید بترک سربگو
عاشقان را طاعت عشقست فرض

طاقت و تاب غم عشقت نداشت
غیر عاشق نه سماوات و نه ارض

آب حیوان گر چه می بخشد حیات
میکند آن را ز لعل دوست قرض

ای اسیری گر محال آمد وصال
خوش محالی میکنم هر لحظه فرض
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.