هوش مصنوعی: این متن به موضوع عشق و عاشقی می‌پردازد و تأکید می‌کند که عشق واقعی نیازمند فداکاری و گذشتن از جان است. همچنین، متن به نقد زهد خشک و ریاکارانه می‌پردازد و بیان می‌کند که عشق و زهد واقعی نمی‌توانند با هم جمع شوند. شاعر از واعظان نادان که از جمال معشوق بی‌خبرند، انتقاد می‌کند و بر لزوم قطع نظر از دنیا برای رسیدن به عشق حقیقی تأکید می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار می‌باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم مورد استفاده در متن نیازمند دانش و تجربه کافی برای درک صحیح است.

شمارهٔ ۲۹۸

هرکه عاشق شد بباید گفت جان را الوداع
زانکه در بازار عشقش نیست رایج این متاع

عشق گوید پا منه اندر طریق عاشقی
با غم معشوق اگر داری بجان و دل نزاع

زاهدا با ما سخن از عاشقی و عشق گو
گر ز زهد خشک گوئی کی کنیمش استماع

واعظ نادان چه گوید از جمال روی دوست
چون بسر این سخن هرگز نبودش اطلاع

سالکا گر عاشقی زهد ریا را ترک کن
زانکه زهد و عشق را هرگز نباشد اجتماع

گر شدی عاشق دلا قطع نظر کن از دو کون
نیستی محرم بعشقش گر نداری انقطاع

هرچه میگویی ز زلف و روی آن دلدار گو
غیر از این از کفر و دین گرگوئیم باشد صداع

پرتو خورشید حسنت محو گرداند جهان
گر ز روی نوربخش خود براندازی قناع

در طریقت کی شوی متبوع پیش خاص و عام
در شریعت گر نداری چون اسیری اتباع
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.