۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۸

خواهی که شود کشف برت سراناالحق
فانی ز خودی باش و بحق باقی مطلق

مخمور خرابیم بده ساقی باقی
از لعل لبت باده رنگین مروق

از تاب تجلی جمالش مه و خورشید
پیوسته بچرخند درین چرخ معلق

از آینه کون و مکان روی تو دیدیم
بینا نبود منکر این قول مصدق

خورشید حقیقی ز همه ذره بتابید
نزدیک محقق بود این نکته محقق

زاهد ز حسد جق جق باطل کند آغاز
عاشق ز سر سوز چو زد نعره حق حق

توفیق ازل بود رفیقم بره عشق
تا گشت اسیری بوصال تو موفق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.