هوش مصنوعی: متن بالا به ستایش عشق و فداکاری عاشقان در راه عشق می‌پردازد. در این شعر، عشق به عنوان قدرتی فراتر از مراتب دنیوی و حتی فرمانروایی شاهان توصیف شده است. عاشقان با وجود رنج‌ها و فداکاری‌های فراوان، هرگز از فرمان عشق سرپیچی نمی‌کنند و در نهایت، عشق را به عنوان یگانه درمان دردهای خود می‌یابند. همچنین، عشق به عنوان دریایی بی‌پایان از اسرار و حقیقت معرفی شده که تنها غواصان فناجوی می‌توانند از آن گوهرهای یقین را استخراج کنند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'قطع سر از عاشقان' ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۰۹

شاه و گدا یکسان بود بر درگه سلطان عشق
صدپایه از طاق فلک بالاترست ایوان عشق

برقطع سر از عاشقان گر حکم راند شاه عشق
قطعا نمی پیچند سر عشاق از فرمان عشق

پیش طبیب عاشقان بیمار درد عشق را
جز جان فشانی از غمش هرگز نشد درمان عشق

غواص دریای فناآورد بیرون عاقبت
درهای اسرار یقین زین بحر بی پایان عشق

عاشق براه عشق او در کوی خواری و فنا
تا بی سروسامان نگشت پیدا نشد سامان عشق

آن ترک چشم و غمزه اش از عاشقان بی نوا
رخت دل و جان ناگهان بردند در تالان عشق

بربود گوی عاشقی آخر اسیری از میان
تا اسب همت از کران در راند در میدان عشق
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.