هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه از زبان شاعری است که به دنبال وحدت و معرفت الهی است. او از جمال یار و محبت پاک سخن می‌گوید و دلش را از ناپاکی‌ها پاک کرده است. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند آینه و نور معرفت، به دنبال درک حقیقت است و ستارگان و افلاک را اسیر جمال یار می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک و اصطلاحات عرفانی دارد.

شمارهٔ ۳۱۹

بریخت ساقی وحدت می محبت پاک
بجام سینه دردی کشان منزل خاک

بنور معرفت ار هست چشم دل روشن
بگوش جان شنو آخر خطاب مالولاک

جمال روی تو آخر چنانچه هست، بگو
که جز درآینه ما کجا کنی ادراک

مگر که یار درآید بخانه دل من
سزای سینه ز خاشاک غیر کردم پاک

نقاب زلف برویت چه خوب افکندی
لکنت احرق لولا فعلت ذاک کذاک

بهر چه بنگرم از غایت نظربازی
رایت وجهک فیه ولانظرت سواک

مدار و مرکز دور دایری توازآن
اسیریا بتو کردند انجم و افلاک
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.