هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی و فداکاری در راه آن می‌پردازد. شاعر از سوزش عشق یار در دل سخن می‌گوید، از سوختن هر آنچه غیر اوست، و از افروختن شمع روی یار با نور عشق خود. او به قدرت حیات‌بخش لب یار اشاره می‌کند و اینکه چگونه عشق او را به فداکاری و از خودگذشتگی واداشته است. شاعر همچنین به ناتوانی عقل در برابر عشق اشاره کرده و اینکه تمام عمر خود را در راه این عشق گذاشته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری و سوزش عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۴۷

ماز عشق یار دردل آتشی افروختیم
هرچه نقش غیر در وی بود کلی سوختیم

گر نباشد عشق ما حسنش کجا پیدا شود
شمع رویش را ز نور عشق ما افروختیم

زنده می سازد لبش هردم هزاران مرده را
ما ز لعل او هم اینجا نفخ صور آموختیم

چون رواجی داشت در بازار عشقش دین و دل
ما بسودای وصالش جمله را بفروختیم

در لباس عشق جانان ما لباس جان و تن
در فراق او دریدیم و بوصلش دوختیم

از فسون عقل نتوان عشق را از دست داد
چونکه عمری ای اسیری ما همین اندوختیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.