۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴۸

شهباز لامکانم من در مکان نگنجم
عنقای بی نشانم اندر نشان نگنجم

من بحر بیکرانم مقصود کن فکانم
من جان جان جانم اندر جهان نگنجم

من از خودی فنایم من گوهر بقایم
من در بی بهایم در بحر و کان نگنجم

بی جای و آشیانم بی نام و بی نشانم
برتر ز جسم و جانم در جسم و جان نگنجم

من عین عشق و ذوقم سرمست جام شوقم
از چرخ و عرش فوقم در آسمان نگنجم

اعجوبه جهانم بالاتر از بیانم
من گنج بس نهانم اندر عیان نگنجم

فارغ ز کفر و دینم با دوست همنشینم
من نور هر یقینم اندر گمان نگنجم

من مست ذوق و حالم حیران آن جمالم
مستغرق وصالم در خود ازآن نگنجم

هم عشق با صفایم هم عقل با وفایم
هم ارض و هم سمایم اندر بیان نگنجم

مست می جنونم در عشق ذوفنونم
از عقلها برونم در داستان نگنجم

باری اسیریا گو چونست کان پری رو
دارد کنار با تو من در میان نگنجم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.