هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق و شیفتگی بی‌حد به معشوق است. شاعر خود را بی‌خود از خود، مست و بی‌گانه از عقل و صبر توصیف می‌کند و از وحدت با معشوق و رهایی از خودی سخن می‌گوید. او خود را رند، قمارباز و پارسا می‌خواند و از هم‌نشینی با شاهد و می لذت می‌برد. در نهایت، شاعر آرزوی یکی شدن با دوست و رهایی از قید خودی را دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و قماربازی وجود دارد که برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۳۴۹

ما عاشق مست آن لقائیم
معشوقه پرست بی نوائیم

شیدائی عشق و بیخود از خود
مست می لعل جانفزائیم

بیگانه ز عقل و صبر و هوشیم
با عشق و جنون آشنائیم

وقت است بدر شویم از خود
در کوی قلندری درآئیم

ما رند و قمارباز و بی باک
هم گوشه نشین و پارسائیم

اوباش و حریف شاهد و می
هم صاحب ورد و با دعائیم

پیوسته شدست جان بجانان
تا ماز خودی خود جدائیم

مائی و منی حجاب ره بود
مائی چو برفت مانه مائیم

با دوست یکی شویم اسیری
از قید خودی اگر برائیم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.