۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵۰

ز خود فانی و در عین بقائیم
وجود جمله موجودات مائیم

بجانان زنده جاوید گشتیم
ازآن دم کز خودی کلی فنائیم

خدا را بین عیان در صورت ما
که ما قایم بهستی خدائیم

جهان از پرتو ما گشت روشن
که ما هم نور ارضیم و سمائیم

بما پیداست نقش جمله عالم
که ماآئینه گیتی نمائیم

طلسم گنج معنی صورت ماست
حقیقت ما نقاب کبریائیم

نقاب مائی ما گر برافتد
شود پیدا که ما بی ما شمائیم

جهان مرده هر دم زنده سازیم
که بحر رحمت بی منتهائیم

نه قطره بلکه بحر بی کرانیم
ز قید مائی ما چون جدائیم

بملک فقر و معنی پادشاهیم
بصورت گر فقیریم و گدائیم

جهان را پر ز خود بینیم آن دم
که از قید اسیری ما برآئیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.