هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از مولانا یا یکی از شاعران صوفی‌مسلک است که به وحدت وجود، عشق به معشوق حقیقی (خدا)، و فراغت از دنیای مادی می‌پردازد. شاعر خود و دیگر عارفان را مست از شراب وحدت، عاشق و شیدای جمال الهی، و فراتر از محدودیت‌های مکان و زمان توصیف می‌کند. او از فقر و گدایی ظاهری ولی سلطنت باطنی بر عالم معنا سخن می‌گوید و تأکید دارد که عارفان، نور هدایت و مهر ولایت هستند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی این شعر برای درک و تجربه نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مبانی عرفان اسلامی دارد. نوجوانان و بزرگسالان با پیشینه فرهنگی و مطالعاتی مناسب می‌توانند با این مضامین ارتباط بهتری برقرار کنند.

شمارهٔ ۳۵۲

گه مست و بیخبر ز می صاف وحدتیم
گه درد نوش خانه خمار کثرتیم

در پرتو جمال جهان سوز روی دوست
شیدا و والهیم و همه مست حیرتیم

ما با وجود دولت عرفان و گنج فقر
از ملک کیقباد و فریدون فراغتیم

مفتی اگر ز روی حقیقت نظر کنی
ما هر یکی کتاب و کلامیم و آیتیم

مارند و مست و عاشق و فارغ ز هست و نیست
تنها نه این زمان که هم از روز فطرتیم

پرواز ما برون ز مکانست و لامکان
ما شاهباز حضرت و عنقای قربتیم

مجموعه جمیع صفات است ذات ما
دیویم و هم فرشته و هم نور و ظلمتیم

در ظاهر ار گدا و فقیریم باطنا
سلطان تخت کشور معنی و صورتیم

ازما بجوی نور هدایت اسیریا
ما مهر نوربخش سپهر ولایتیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.