۱۴۲ بار خوانده شده
ما دین و دل فدای غم یار کرده ایم
جان را بعشق آن صنم ایثار کرده ایم
ما ترک لذت دو جهانی بعشق دل
بربوی وصل آن بت عیار کرده ایم
انکار عاشقی برما کفر و کافریست
تا ما بدین عشق تو اقرار کرده ایم
پوشیده نیست نکته ازما ز سر عشق
از بس که درس عشق تو تکرار کرده ایم
شادم ز وصل و نیست دلم را غم فراق
جان را زخواب جهل چو بیدار کرده ایم
حسن ترا ز کعبه و بتخانه دیده ایم
تسبیح را بعشق تو زنار کرده ایم
از زیر پرده رو به اسیری نمود و گفت
در پرده ما جمال خود اظهار کرده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
جان را بعشق آن صنم ایثار کرده ایم
ما ترک لذت دو جهانی بعشق دل
بربوی وصل آن بت عیار کرده ایم
انکار عاشقی برما کفر و کافریست
تا ما بدین عشق تو اقرار کرده ایم
پوشیده نیست نکته ازما ز سر عشق
از بس که درس عشق تو تکرار کرده ایم
شادم ز وصل و نیست دلم را غم فراق
جان را زخواب جهل چو بیدار کرده ایم
حسن ترا ز کعبه و بتخانه دیده ایم
تسبیح را بعشق تو زنار کرده ایم
از زیر پرده رو به اسیری نمود و گفت
در پرده ما جمال خود اظهار کرده ایم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.