هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وصال یار خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دیدار معشوق، زندگی او را سامان بخشیده است. او از زیبایی و جذابیت یار خود می‌گوید و عشق به او را بالاتر از بهشت و حور عین می‌داند. شاعر همچنین از بی‌وفایی معشوق گله می‌کند اما همچنان امیدوار است که رحمت معشوق شامل حالش شود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کار رفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۳۷۷

بدلداری و دلجوئی درآمد عاقبت یارم
بحمدالله ز دیدارش بسامان شد همه کارم

ازآن روزی که روی تو درآمد در نظر مارا
بهشت و حور عین هرگز بدیده در نمی آرم

مرا می لعل دلدارست و شاهد، ماه رخسارش
که دارد در جهان باری چنین عیشی که من دارم

نمی بینی مگر زاهد چرا در ظلمت جهلی
که عالم غرق نورآمد ز مهر روی دلدارم

کسی محرم نمی بینم که گویم رازهای دل
ز وصف حسن رخسارش ازآن گفتن نمی یارم

چه خرمن ها که جانم را شود محصول از وصلش
چو دایم تخم عشق او بملک دل همی کارم

اسیری از جفای او مکن زاری که ناگاهی
کند آن بیوفا رحمی به آه و ناله زارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.