۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۱

دو عالم پرتوی از نور ذانم
جهان روشن ز خورشید صفاتم

منم عنقای قاف بی نشانی
که در هر جای و بی جای و جهاتم

من آن خورشید اوج لامکانم
که تابان از جمیع کایناتم

منم آن منبع رحمت که باشد
دو عالم زنده از بحر حیاتم

بود ظاهر برای چشم بینا
ز مرآت دو عالم عکس ذاتم

برون از وصف امکانم بباطن
بظاهر گرچه عین ممکناتم

ز اسما و صفات از فصل(و)وصلم
زروی ذات جمع هر شتاتم

برویم کافر و مؤمن کند روی
که من هم کعبه و هم سومناتم

بجز بینا نمی بیند اسیری
جمال نوربخش مبهماتم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.