هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق می‌نالد و بیان می‌کند که دلش همواره در رنج است و از غم معشوق آرامشی ندارد. او از بی‌وفایی معشوق شکایت کرده و می‌گوید که عشق، صبر و خرد را از او گرفته است. شاعر خود را اسیر زیبایی معشوق می‌داند و توصیه‌های ناصحان را بی‌فایده می‌خواند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن‌ها ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و عبارات نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۳۸۲

بسویت می کشد دل هر زمانم
ز جان من چه خواهد دل ندانم

بدان شادم که از دست غم تو
نباشد در جهان یکدم امانم

دلم بردی و رفتی و نگفتی
که من بی جان و دل کی زنده مانم

ز جور عشق او صبر و خرد را
مدارای دل طمع دیگر ز جانم

چو دیدم پرتو خورشید رویش
بسان ذره شیدای جهانم

برو ناصح مده پندم ز عشقش
نگر من عاشق و رسوا چه سانم

اسیری وصف حسن نوربخشش
چگویم چونکه ناید در بیانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.