۱۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۳

ما در ازل بعشق تو افسانه بوده ایم
تا مست رند و عاشق و فرزانه بوده ایم

نام و نشان لیلی و مجنون نبد که ما
از عشق عقل سوز تو دیوانه بوده ایم

پیش از ظهور عالم و آدم ببزم انس
با تو حریف ساغر و پیمانه بوده ایم

ماآشنای عشق تو از روز فطرتیم
نه همچو مدعی ز تو بیگانه بوده ایم

زنار عشق تا که چو کفار بسته ایم
در کفر و دین عشق تو مردانه بوده ایم

(مخمور و بیخودیم ازآن چشم پرخمار
مست چنین نه از می میخانه بوده ایم)

(مادر لباس فقر اسیری ز چشم غیر)
(دایم نهان چو گنج بویرانه بوده ایم)
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.