هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از عشق و وابستگی عمیق به معشوق (که میتواند نمادی از خداوند باشد) سخن میگوید. شاعر بیان میکند که از همه تعلقات دنیوی بریده و تنها به معشوق دل بسته است. او از رنج فراق و سختیهای راه عشق میگوید، اما این رنجها در برابر وصال معشوق ناچیز هستند. شاعر حتی از مرگ نیز نمیهراسد، چرا که فراق را سختتر از مرگ دانسته است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مرگ و فراق نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۸۶
ما حسن روی یار زهر روی دیده ایم
رمز اناالحق از همه عالم شنیده ایم
پیوسته ایم با تو ازآن دم که خویش را
از هر چه غیرتست بکلی بریده ایم
سودای سود کرده ببازار عشق تو
یکدم لقا بملک دو عالم خریده ایم
در عاشقی دل از دو جهان برگرفته ایم
جان داده ایم تا که بجانان رسیده ایم
گویند مرگ سخت بود ما فراق دوست
سختر ز مرگ خویش بصدبار دیده ایم
شاید که جان بریم ز دست غم فراق
عمری بجست و جوی وصالش دویده ایم
تا روی نوربخش تو بینیم بی نفاب
از قید کفر و دین چو اسیری رهیده ایم
رمز اناالحق از همه عالم شنیده ایم
پیوسته ایم با تو ازآن دم که خویش را
از هر چه غیرتست بکلی بریده ایم
سودای سود کرده ببازار عشق تو
یکدم لقا بملک دو عالم خریده ایم
در عاشقی دل از دو جهان برگرفته ایم
جان داده ایم تا که بجانان رسیده ایم
گویند مرگ سخت بود ما فراق دوست
سختر ز مرگ خویش بصدبار دیده ایم
شاید که جان بریم ز دست غم فراق
عمری بجست و جوی وصالش دویده ایم
تا روی نوربخش تو بینیم بی نفاب
از قید کفر و دین چو اسیری رهیده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.