هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر غم و اندوه ناشی از دوری و هجران معشوق است. شاعر از درد فراق، انتظار وصال و حالات پریشان خود در عشق سخن میگوید. او با تصاویری مانند دود دل، آتش پنهان، چشم مست و زلف سیاه، احساسات خود را به تصویر میکشد و در نهایت، خود را همچون اسیری در غم معشوق توصیف میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعارهها ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۳۹۱
ما از غم تو بی سر و سامان نشسته ایم
بی وصل تو بماتم هجران نشسته ایم
زان دم که خط دوست بپوشید روی او
با دود دل ز آتش پنهان نشسته ایم
اندر هوای چشم و دو زلف سیاه او
بیمار و ناتوان و پریشان نشسته ایم
چون چشم مست اوست مرا ساقی از ازل
سرمست و پرخمار بدوران نشسته ایم
عمری در انتظار که روشن شود دلم
از شمع روت با دل سوزان نشسته ایم
تا روی چون چراغ تو شد شمع مجلسم
در پرتو جمال تو حیران نشسته ایم
چون بلبلان بموسم گل با هزار درد
اندر هوای روی تو نالان نشسته ایم
فارغ ز مدعی و ز اغیار بوده ایم
بی زحمت حسود بیاران نشسته ایم
همچون اسیری در غم آن سرو سیم بر
با روی زرد و دیده گریان نشسته ایم
بی وصل تو بماتم هجران نشسته ایم
زان دم که خط دوست بپوشید روی او
با دود دل ز آتش پنهان نشسته ایم
اندر هوای چشم و دو زلف سیاه او
بیمار و ناتوان و پریشان نشسته ایم
چون چشم مست اوست مرا ساقی از ازل
سرمست و پرخمار بدوران نشسته ایم
عمری در انتظار که روشن شود دلم
از شمع روت با دل سوزان نشسته ایم
تا روی چون چراغ تو شد شمع مجلسم
در پرتو جمال تو حیران نشسته ایم
چون بلبلان بموسم گل با هزار درد
اندر هوای روی تو نالان نشسته ایم
فارغ ز مدعی و ز اغیار بوده ایم
بی زحمت حسود بیاران نشسته ایم
همچون اسیری در غم آن سرو سیم بر
با روی زرد و دیده گریان نشسته ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.