هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق است. شاعر از زیبایی معشوق، سودای عشق او، غم فراق و نیاز به لطف بی‌کران او سخن می‌گوید. او ذکر معشوق را ورد شب و روز خود می‌داند و از دوری او رنج می‌برد. در نهایت، شاعر اعلام می‌کند که حتی بهشت و حورالعین را به خاطر عشق معشوق رها کرده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۳۹۲

روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم
وز زلف سرکشت همه سوداست حاصلم

گشتم غریق بحر غم و در تعجبم
گر لطف بیکران نکشیدی بساحلم

فکر دقیق من بمیان تو ره نبرد
وز سر غیب آن دهن تنگ غافلم

حقا که ورد من بشب و روز ذکرتست
زیرا که فارغ از همه افکار باطلم

گیرم ز مصحف رخت آیات محکمات
گر ساعد چو سیم تو گردد حمایلم

دوری ز مهرروی تو مارا هلال ساخت
ای وای برمن ار تو نیائی مقابلم

آزاده شد اسیری ز قید بهشت و حور
تا گشته است کوی تو مأوا و منزلم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.