هوش مصنوعی: شاعر در این متن عشق و مستی را ستایش می‌کند و خود را عاشقی رند و آزاده معرفی می‌نماید که از تقوا و صلاح دوری می‌جوید. او جهان را پر از زیبایی می‌بیند و از شکایت و ناله بیزار است. همه وجودش را عشق به یار فرا گرفته و خود را غریب این دیار نمی‌داند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و رندی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۹۷

چو خراب عشق یارم همگی ز یار گویم
نه چو ز اهدم که هر دم ز بهشت و نار گویم

چو شعار عشقبازان همه رندیست و مستی
چه شود مدام اگر من ز می و خمار گویم

چو بچشم من دو عالم همه گلشنی است پرگل
چه شکایتی چو بلبل ز جفای خار گویم

همه جا بماست یارم همه دم باوست کارم
نه غریب این دیارم که از آن دیار گویم

بمیان بحر گردم همه دم چو مرغ آبی
نه چو مرغ خانگی من صفت کنارگویم

ز پی همای وصلش همه سو بجست و جویم
چو که شاهباز عشقم همه از شکار گویم

سخن صلاح و تقوی مطلب ز من اسیری
بتو من که مستم احسن ز صلاح کار گویم
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.