۱۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹۹

ای یافته ز پرتو رویت جهان نظام
پیوند گیسوی تو شده جان خاص و عام

ذرات حامدند و تو محمود عالمی
زان در جهان محمد و احمد شدی بنام

چون در مقام قرب تو کس را نبود راه
جبریل هم ز پیش تو آرد بتو پیام

بهر کمال نورالهی نمود دور
آخر بنقطه تو شد این دایره تمام

زان انشقاق مه بجهان گشت معجزه
کو را بانشراح دلت نسبتی است تام

عکس رخ چو ماه تو و زلف شب مثال
در آینه جهان بنمودست صبح و شام

هستی تو خواجه دو جهان و همه جهان
از جان شدند همچو اسیری ترا غلام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.