هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و وابستگی شاعر به معشوق است. شاعر از زیبایی معشوق، بی‌قراری روح برای دیدار او، و بی‌توجهی به همه لذت‌های دیگر سخن می‌گوید. او تأکید می‌کند که دلش تنها با خیال معشوق آرام می‌گیرد و عمرش را در جستجوی او سپری کرده است. همچنین، شاعر از غم عشق و احساس اسارت در این رابطه می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند اسارت در عشق یا جدایی روح از بدن ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۴۲۸

آئینه جمال تو شد صورت حسن
هر بی بصر کجاست ز معنی این سخن

در آرزوی دیدن روی تو مرغ جان
خواهد جداشد عاقبت از آشیان تن

دل با خیال روی تو هرگز نمی کند
نه میل حور و جنت و نه باغ و یاسمن

در جست و جوی دوست مراعمر شد بسر
جویم هنوز تا رمقی هست در بدن

جانم نبود بی غم عشق تو یک زمان
زیرا که عشق را دل عاشق بود وطن

دوری مجو زماکه مرابی تو صبر نیست
ای نور هر دو دیده و ای شمع انجمن

اغیار کاینات مرا یار گشته اند
زان دم که گفته که اسیری است یارمن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.