هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر دلدادگی و عشق عمیق شاعر به معشوق است. شاعر از دیوانگی، فنا شدن در عشق و تأثیرات عمیق آن بر جان و دل خود سخن میگوید. او عشق را بلایی میداند که همهی عالم را گرفتار کرده و خود را اسیر این عشق میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'فنا شدن در عشق' یا 'جور عشق' نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد.
شمارهٔ ۴۶۱
واله و شیداست جانم در هوای عشق تو
سرنهد دیوانه دل آخر بپای عشق تو
بی بلای عشق در عالم نبودم یکزمان
تا که بودم بود جانم مبتلای عشق تو
فانی عشقت شدم دیدم بقای سرمدی
زنده جاوید گشتم در فنای عشق تو
ناله و فریاد لاتلقوا گهی لاتقنطوا
میرسد برگوش عاشق از درای عشق تو
تا دل غم پرورم شد میهمان خوان عشق
میزند جانم بعالم الصلای عشق تو
گشته ام بیگانه از جان و دل و صبر و خرد
تا که شد جان غمینم آشنای عشق تو
جور عشقت براسیری کاشکی تنها بدی
جمله عالم شد گرفتار بلای عشق تو
سرنهد دیوانه دل آخر بپای عشق تو
بی بلای عشق در عالم نبودم یکزمان
تا که بودم بود جانم مبتلای عشق تو
فانی عشقت شدم دیدم بقای سرمدی
زنده جاوید گشتم در فنای عشق تو
ناله و فریاد لاتلقوا گهی لاتقنطوا
میرسد برگوش عاشق از درای عشق تو
تا دل غم پرورم شد میهمان خوان عشق
میزند جانم بعالم الصلای عشق تو
گشته ام بیگانه از جان و دل و صبر و خرد
تا که شد جان غمینم آشنای عشق تو
جور عشقت براسیری کاشکی تنها بدی
جمله عالم شد گرفتار بلای عشق تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.