هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از جمال یار و زیباییهای الهی سخن میگوید. شاعر با اشاره به نقاببرداری از جمال خداوند، زیباییهای جهان را انعکاسدهندهٔ ذات الهی میداند. او عشق به معشوق را راهی برای شناخت خدا معرفی میکند و از عشق و مستی معنوی سخن میگوید. در پایان، شاعر به لطف و پناهگاه الهی اشاره کرده و عشق را گواه هستی میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از اصطلاحات خاص ادبیات کلاسیک فارسی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند عشق الهی و مستی معنوی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.
شمارهٔ ۴۶۳
جمال یار برانداخت پرده از ناگاه
عیان نمود بنقش جهان رخ چون ماه
چو لااله ز رویش نقابها برداشت
نمود از همه عالم جمال الاالله
مباش منکر اگر زانکه گفتمت همه اوست
که کشف و عقل بدین دعوی اند هر دو گواه
روان ز هر ورق آیات حسن او خوانیم
بمصحف رخ خوبان چو میکنیم نگاه
اگر چه عاشق و قلاش و مست و اوباشم
بروی دوست که دارم همیشه روی براه
مرا ز قهر مترسان و ناامید مکن
به لطف دوست چو عشاق کرده اند پناه
اسیریا، سرطاعات نیستی آمد
چرا که نیست چو هستی بدین عشق گواه
عیان نمود بنقش جهان رخ چون ماه
چو لااله ز رویش نقابها برداشت
نمود از همه عالم جمال الاالله
مباش منکر اگر زانکه گفتمت همه اوست
که کشف و عقل بدین دعوی اند هر دو گواه
روان ز هر ورق آیات حسن او خوانیم
بمصحف رخ خوبان چو میکنیم نگاه
اگر چه عاشق و قلاش و مست و اوباشم
بروی دوست که دارم همیشه روی براه
مرا ز قهر مترسان و ناامید مکن
به لطف دوست چو عشاق کرده اند پناه
اسیریا، سرطاعات نیستی آمد
چرا که نیست چو هستی بدین عشق گواه
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.