هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی معشوق و تأثیر عمیق آن بر جان و دل عاشق می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند خورشید، عنبر، و ماه، جمال معشوق را ستایش می‌کند و از سوزش عشق و حیرانی ناشی از آن سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم کفر و ایمان در رابطه با عشق دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم معنوی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۶۵

ای جمال روی تو خورشید تابان آمده
وی دو زلف مشکبویت عنبرافشان آمده

در شعاع روی تو دل واله و حیران شده
جان بسودای سر زلفت پریشان آمده

در خم هر موی تو پیداست زنار و صلیب
زلف و رویت جان ما را کفر و ایمان آمده

ز آتش شوقت دلم پیوسته در سوز و گداز
داغ بیحد از غم عشق تو برجان آمده

عشق ورزی بین که هر دم یارباما می کند
گه شده پیدا جمالش گاه پنهان آمده

از نقاب جمله ذرات جهان دیدم عیان
مهر حسن روی او چون ماه تابان آمده

فکر زلف یار جانرا دایما همدم شده
مونس دل ذکر حسن روی جانان آمده

جان مشتاق لقارا سوز شوقش مرهم است
عاشقانرا درد عشقش عین درمان آمده

جمله ذرات جهان درپرتو مهر رخش
چون اسیری دایما شیدا و حیران آمده
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.