۱۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۸۶

تجلی العشق فی کل المجالی
بوجه جل عن وصف الجمال

نیاید شرح حسنش در عبارت
کجا در قال آید ذوق حالی

درآمد یار در کوی خرابات
قدح در دست و مست و لاابالی

بهر صورت نمود او رخ بطوری
چو ظاهر شد باوصاف کمالی

ز عالم فتنه و آشوب برخاست
چو شاه عشق شد برملک والی

ندارم جز خیال زلف و رویش
کسی مونس در ایام و لیالی

اسیری را بهشیاری چکارست
چو هست او مست جام لایزالی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.