هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و شیفتگی به معشوقی با زیبایی‌های چشمگیر مانند خط و خال و رخسار صحبت می‌کند. شاعر از اسارت دل در دام عشق و زیبایی معشوق می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی دانایان نیز فریفته این عشوه‌ها می‌شوند. او از انتظار برای دیدار معشوق و واله‌گی خود از زیبایی‌های او سخن می‌گوید و در پایان، به قدرت عشق اشاره می‌کند که چگونه یک گدا را در کوی معشوق به دارایی دو جهان می‌رساند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند اسارت دل و شیفتگی شدید نیاز به درک عمیق‌تری از عواطف انسانی دارد که معمولاً در سنین بالاتر قابل درک است.

شمارهٔ ۴۸۸

عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی
که بیک عشوه فریبد دل صد دانائی

هست در گردن جان سلسله زلف کسی
که اسیرست بدامش دل هر شیدائی

چون توان دید جمال رخش امروز بنقد
از پی نسیه چرا منتظر فردائی

نکند بار دگر دیده بطوبی نظری
گر بجنت بخرامی بچنین بالائی

آنچنان واله حسنش شده ام از دل و جان
که ندارم بجهان هیچ بخود پروائی

هر گدائی که بکوی تو درآید روزی
گشت در مملکت هر دو جهان دارائی

مائی ما که اسیری بجهان قطره نمود
غرقه در بحر شد و هست کنون دریائی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.