هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی به توصیف یار و تأثیرات او بر جهان و دلها میپردازد. با تصاویر شاعرانهای مانند تابش آفتاب روی یار، ذرات جهان مست و شیدا، و فتنهانگیزی قامت او، عشق و جمال یار بهعنوان نیرویی فراگیر و آسمانی نمایش داده میشود. در بخشی از متن، به وحدت ذات و محو شدن صفات و غیر در برابر جلال یار اشاره شده است، که نشاندهندهی مفاهیم عرفانی است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و دانش ادبی بیشتری داشته باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۱۱
یارم چو بناز و عشوه برخاست
فریاد برآمد از چپ و راست
هر سو چه روی بجست و جویش
ای دل بخودآ که یار با ماست
از تابش آفتاب رویش
ذرات دو کون مست و شیداست
از عشوه او جهان پرآشوب
وز قامت او چه فتنه برپاست
چشمش بفریب سحر جانست
زلفش چه بلا و دام دلهاست
برداشت ز رخ نقاب عزت
عالم به جمال خود بیاراست
جایی که نمود وحدت ذات
چه جای صفات و فعل و اسماست
آنجا همه یار و غیر محو است
آنجا نه حدیث لا و الاست
برتر ز خیال و وهم و عقل است
آنجا که اسیریا ترا جاست
فریاد برآمد از چپ و راست
هر سو چه روی بجست و جویش
ای دل بخودآ که یار با ماست
از تابش آفتاب رویش
ذرات دو کون مست و شیداست
از عشوه او جهان پرآشوب
وز قامت او چه فتنه برپاست
چشمش بفریب سحر جانست
زلفش چه بلا و دام دلهاست
برداشت ز رخ نقاب عزت
عالم به جمال خود بیاراست
جایی که نمود وحدت ذات
چه جای صفات و فعل و اسماست
آنجا همه یار و غیر محو است
آنجا نه حدیث لا و الاست
برتر ز خیال و وهم و عقل است
آنجا که اسیریا ترا جاست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.