هوش مصنوعی: این شعر عرفانی بر اهمیت عشق و وصال معشوق تأکید دارد و دنیا و آخرت را در برابر این عشق بی‌ارزش می‌داند. شاعر از فنا در عشق به عنوان فخر یاد می‌کند و خودی و هستی را ننگ می‌داند. نیاز و فروتنی را ویژگی عاشقان می‌داند و از اسارت در زلف معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند فنا و نیستی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۲

مرا با دوزخ و جنت چه کار است
مراد عاشقان دیدار یار است

دلی کز هر دو عالم نیست یکتا
کجا در مجلس وصل تو بار است

بده ساقی ز جام بیخودی می
که از ننگ خودی جان در خمار است

فنا و نیستی در عشق فخرست
ز هستی عاشقانرا ننگ و عار است

ترا خو ناز و استغنا و ما را
نیاز و عجز و مسکینی شعار است

دگر از ما رخش پنهان ندارد
بزلفش جان ما را این قرار است

بدام زلف او جان اسیری
گرفتار بلای بیشمار است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.