هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، به توصیف زیبایی معشوق و تأثیر آن بر جهان و ذهن خود می‌پردازد. او معشوق را همچون خورشیدی می‌بیند که جمالش در همه‌جا نمایان است و ذرات جهان را تحت تأثیر قرار داده است. شاعر خود را عاشقی بی‌نام و نشان می‌داند که در همه‌جا نشانه‌ای از معشوق می‌یابد. زیبایی معشوق چنان است که توصیف آن در قالب کلمات نمی‌گنجد و حتی اهل نظر نیز اسیر جمال او هستند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌های احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۸

من که خورشید جمال تو عیان می بینم
عکس روی تو ز مرآت جهان می بینم

منم آن رند که دایم ز خرابات جهان
شاهد حسن ترا جلوه کنان می بینم

مهر ذاتت که ز نورش دو جهان پیدا شد
در پس پرده هر ذره نهان می بینم

تا که گشتم بره عشق تو بی نام و نشان
در همه کون و مکان از تو نشان می بینم

از تجلی جمال تو دلم پرنور است
پرتو روی تو از دیده جان می بینم

راست ناید بصفت حسن تو گر شرح دهم
جلوه روی تو بیرون ز بیان می بینم

دیده اهل نظر از رخ خوبان جهان
چون اسیری بجمالت نگران می بینم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.