۲۰۹ بار خوانده شده

بخش ۸۱ - ابوعبداللّه احمدبن عطاء الرودباری

و از ایشان بود ابوعبداللّه احمدبن عطاء الرودباری، پیر شام بود اندر وقت خویش و وفات او بصور بود اندر سنۀ تسع و ستّین و ثلثمایه.
علی بن سعیدالمَصیصی گوید از احمدبن عطا شنیدم که با شتری بر نشسته بودم و پای وی بگل و بریگ فرو شد من گفتم جَلَّ اللّهُ اشتر نیز گفت جَلَّ اللّهُ.
ابوعبداللّه الرودباری چنان بود که چون کسی از بازاریان اصحاب او را دعوت کردی و از جملۀ صوفیان نبودی خبر ندادی ایشانرا تا وی ایشانرا طعام دادی و چون فارغ شدندی با ایشان بگفتی کجا میشویم و ایشان چون طعام خورده بودندی اندک خوردندی تا مردمانرا بایشان ظنّی نیفتد کی بدان بزه مند شوند.
روزی ابوعبداللّه رودباری بر اثر درویشان همی رفت و عادت وی آن بودی که بر اثر درویشان رفتی، بقّالی زبان اندر ایشان گشاده بود که این حرام خوارگانند و آنچه بدین ماند پس این بقّال گفت یکی از این صوفیان صد درم از من وام خواست و باز نداد ندانم او را کجا جویم چون اندران دعوت شدند ابوعبداللّه رودباری این خداوند سرای را گفت صد درم بیار و این مرد از محبّان بود اگر خواهی کی دل من ساکن شود، اندر وقت آن مرد درم بیاورد بوعبداللّه یکی را از شاگردان گفت این برگیر و بنزدیک فلان بقّال برو بگو که این صد درم است که آن صوفی از تو وام ستد و اندرین تأخیر که افتاد او را عذری بود و هم اکنون بفرستاد باید کی عذر بپذیری مرد آن صد درم بگزارد چون از دعوت بازگشتند بدکان آن بقّال بگذشتند بقّال ایشانرا مدح کرد و گفت ایشان سیّدان باشند و ثقات ایشان اند و پارسایانند و نیکانند و آنچه بدین ماند.
ابوعبداللّه رودباری گوید زشترین همه زشتیها صوفی بخیل بود.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۰ - ابوالحسن علی بن ابراهیم الحُصری بصری
گوهر بعدی:بخش ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.