۱۶۹ بار خوانده شده

بخش ۱۲ - ذوق و شرب

و از آن جمله ذَوق و شرْب است. و این عبارتی بود از انک ایشان یابند از ثمرات تجلّی و نتیجهاء کشف و پیدا آمدن واردهای بدیهی و اوّل این ذوق بود پس شرب و پس سیری، صفاء معاملت ایشان واجب کند ایشانرا چشیدن معانی و وفاء منازلات ایشان شرب واجب کند و دوام مواصلات سیری واجب کند، خداوند ذوق متساکر بود خداوند شرب سکران بود و خداوند سیری صاحی بود. هرکی دوستی او قوی بودشرب وی دائم بود و چون این حال دائم بود شرب او را سکر نیارد و اگر بحق صاحی بود از حظّ فانی بود، هرچه برو اندر آید اندرو اثر نکند و تغیّر نیارد و هرکه سرّ او صافی شد شرب او بر وی تیره نگردد و هرکه شرب او را غذا گشت از آن صبر نتواند کردن و بی آن باقی نبود. و گفته اند اندرین معنی. شعر:

اِنّما الْکَأسُ رِضاعٌ بَیْنَنا
فاذَا مَا لَمْنَذُقْها لَم نَعِشْ
هم اندرین معنی گوید:

شَرِبْتُ الحُبَّ کَأساً بَعْدِ کَأسٍ
فَما نَفِدَ الشَّرابُ ولا رَوِیتُ
و گویند یحیی بن معاذ رازی نامه نبشت ببویزید بسطامی که اینجا کس هست که اگر یک قدح بخورد هرگز تشنه نشود. بویزید جواب باز نبشت که عجب بماندم از ضعیفی حال که اینجا کس هست که اگر دریاهاء عالم بیاشامد سیر نشود و نیز زیادت خواهد.
و بدانک کأس قرب از غیب اندر آید و آن نگردانند مگر بر اسراری کی از بندگی چیزها آزادی یافته بود.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱ - صحو و سکر
گوهر بعدی:بخش ۱۳ - محو و اثبات
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.