۲۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲

بسوخت آتش عشق تو بیگناه مرا
بدوخت ناوک چشمت به یک نگاه مرا

به شمع نسبت بالای دلکشت کردم
روا بود که بسوزی بدین گناه مرا

فتاده بر سر راه تو روی از آن مالم
که پیر عشق چنین کرد رو به راه مرا

به سایه که گریزم در این بلا که منم
چو اهتمام تو نگرفت در پناه مرا؟

خطای شاهی بیچاره را قلم درکش
که هست لطف عمیم تو عذر خواه مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.